pharmacy magic

۱۳۸۶ آذر ۳, شنبه

یک گفتگوی ساده

قبل از هر چیزی آقایون بنده رو ببخشند

قبل از ازدواج
مرد: آره، ديگه نمي‌‌تونم بيش از اين منتظر بمونم.
زن: مي‌‌خواهى من از پيشت برم؟
مرد: نه! فکرش را هم نکن.
زن: منو دوست داري؟
مرد: البته!
زن: آيا تا حالا به من خيانت کردي؟
مرد: نه! چرا چنين سوالى مي‌‌کني؟
زن: منو مسافرت مي‌‌بري؟
مرد: مرتب!
زن: آيا منو مي‌‌زني؟
مرد: به هيچوجه! من از اين آدما نيستم!
زن: مي‌‌تونم بهت اعتماد کنم؟

بعد از ازدواج
همين متن را اين دفعه از پائين به بالا بخوانيد... !!!

هیچ نظری موجود نیست: